نگرانی گرومیت از این که والاس به اختراعاتش بیش از حد وابسته شده، زمانی به اثبات میرسد که والاس یک "گنوم هوشمند" اختراع میکند که به نظر میرسد ذهن خود را پیدا کرده است. وقتی مشخص میشود که ممکن است یک شخصیت انتقامجو از گذشته در حال هدایت اتفاقات باشد، این وظیفه گرومیت میشود که با نیروهای شوم مبارزه کرده و استاد خود را نجات دهد... وگرنه ممکن است والاس دیگر نتواند هیچ اختراعی انجام دهد!
خانم توییدی یک مرغ داری را می گرداند که اکثر ساکنانش به زندگی کوتاه و یک نواخت شان، یعنی تخم گذاشتن و سرانجام به غذای اصلی روز یکشنبه ی آدم ها تبدیل شدن، تن داده اند. اما “جینجر” به دنبال زندگی بهتری است و مدت هاست به دنبال راهی برای فرار میگردد…
هیجان فصلی فردی به ناامیدی تبدیل میشود، چراکه حمله به خانههای مزرعهای برای تهیه جورابهای بزرگتر برای گله به طور ناخواسته منجر به گم شدن چند نفر میشود.